طوفان نوح از نظر تورات و قرآن مجید

پدیدآورید‌الله سحابی ‏

نشریهمجله درسهایی از مکتب اسلام

شماره نشریه1

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1440 بازدید
طوفان نوح از نظر تورات و قرآن مجید

ید الله سحابی‏ ‏

توصیفی که در کتاب تورات در چگونگی طوفان نوح شده است،از نظر علمی و عقلی قابل قبول نیست و بمنکران و مخالفان فرصت میدهد تا آنرا افسانه‏ای‏ و غیر واقع معرفی کنند.
زیرا میدانیم که بسیاری از مطالب تورات مخدوش و از اصل الهی‏اش منحرف‏ گردیده،وصف طوفان نوح هم در این کتاب خالی از تصرفات تخیل‏آمیز انسانی‏ نیست و لذا مبالغه و غیر عقلی بودن آن شگفتی ندارد.اما اگر موضوع طوفان را از زبان قرآن،بهمان اندازه که در این کتاب بیان شده است بشنویم و راجع بآن‏ مطالعه کنیم پدیده‏ای را دریاف میکنیم که حقایق و موازین علمی آن را تأیید میکند.
قرآن در حدود سی مرتبه بواقعه طوفان و غرق‏شدن قوم نوح تذکرات متفرق‏ داده و تنها در سوره هود در 24 آیه متوالی موضوع دعوت توحیدی نوح(ع)و انکار قوم او و پیش‏آمد طوفان و کیفیت آن تشریح شده است،و از آیات 16 تا 20 این سوره(آیات 40 و 42 و 43 و 44 سوره شریفه‏1)نتیجه گیریهائی‏ (1)-آیات مزبور باین بیان است: آیه 40 در سوره مبارکه هود:-
حتی اذا جاء امرنا و فار التنوز قلنا احمل‏ فیها من کل زوجین اثنین و أهلک الا من سبق علیه القول و من آمن و ما آمن معه الا قلیل
آیه 42«سوره هود»
و هی تجری بهم فی موج کالجبال و نادی نوح ابنه و کان‏ فی معزل یا بنی ارکب معنا و لا تکن مع الکافرین.
پیش از آنکه از مضمون این آیات در بحث راجع بچگونگی طوفان استفاده‏ کنیم،بیمناسبت نیست که خلاصه‏ای از نتایج مطالعات زمین‏شناسی راجع به پیشرفت‏ و طغیان آبها،در اوایل دوران کنونی زمین‏شناسی را که قطعیت علمی دارند در اینجا متذکر شویم:
آثار مشهود زمین‏شناسی حاکی است که از اواسط دوران چهارم زمین- شناسی‏1و مخصوصا بعد از دوره بسط و توسعه یخچالها2،طغیان و تجاوز آبها بقاره‏ها عمومیت داشته و رسوبهای وسیعی از این پیشرفتهای آب بر روی‏ قسمتی از خشکیهائی که قبلا وجود داشته‏اند باقیمانده است.
طغیان آبها و فراگیری خشکیها،در اواسط دوران چهارم،یا بواسطه ذوب یخها (مخصوصا در دوره‏های بین یخچالی)3،یا شکستگی قطعاتی از زمین و فرونشستن آن،یا فرورفتن ملایم و تدریجی قسمتی از سطح خشکیها نسبت بقسمت دیگر4و یا فزونی نزولات‏ قآیه 43«هود»
قال سآوی الی جبل یعصمنی من الماء قال لا عاصم الیوم من امر الله الا من رحم و حال بینهما الموج فکان من المغرقین.
قآیه 44«هود»
و قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء أقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت‏ علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظالمین.
(1)-دوران چهارم یا دوران کنونی کوتاهترین دروه‏ی زمین‏شناسی است که قریب یکملیون‏ سال از ابتدای آن میگذرد و پیدایش انسان را از اوائل این دوران میدانند.
(2)-دوره‏ای از اوایل دوران چهارم که بواسطه برودت زیاد یخچالهای قطبی و یخچالهای‏ ارتفاعات،توسعه زیادتر از امروز داشتند و مخصوصا قسمت عمومی از نیمکره شمالی سطح زمین‏ متناوبا مستور از یخ بوده است.
(3)-در دوره یخچالی ابتدای دوران چهارم یک سرما و یخبندان ممتد و متوالی نبوده‏ بلکه در طول این دوره چند مرتبه تغییر جوی حاصل شده و متناوبا ذوب یخها و عقب‏نشینی‏یخچالها موجب طغیان آبها و فروگذاشتن آبرفتهای یخچالی در محلهای مربوط مثل اروپا و امریکای‏ شمالی و دامنه ارتفاعات گردیده است و از این جهت ابتدای دوران چهارم را بچند دوره یخچالی‏ و بین یخچالی تقسیم میکنند.
(4)-فرونشستن و برجستگی تدریجی قسمتی از قشر جامد و بنابراین سطح زمین یکی‏ از پدیده‏های مستمری است که بنابر اصل و قاعده«برقراری تعادل یا ẓIsostue پیوسته بین‏ قشر جامد زمین و مواد گداخته زیر آن برقرار است و با تغییر سنگینی هر قطعه از قشر جامد نسبت‏ بقطعات مجاور اختلاف سطح پیدا میکند.
آسمانی بواسطه جوی بوده و از این راهها است که قسمتی از خشکیها و یا کناره بعضی‏ از دریاها و دامنه ارتفاعات و یا اطراف بستر رودها بوسیله آب مستور شده و رسوبهائی از آن بر جای مانده است.
وسعت خشکیهای زمین در ابتدای دوران چهارم بیش از امروز بوده است،پیشروی‏ آبها که بعلل مذکور،در طول این دوران صورت گرفت،موجب شد که نقاطی از قاره‏ها بزیر آب رود و یا حاشیه کم‏وبیش عریضی از اطراف خشکیها که ارتفاع بیشتر داشته‏اند،بشکل‏ جزیره‏ها،شبه جزیره‏ها و مجمع الجزایر از خشکیهای بزرگ جدا شوند،و وضع جغرافیائی‏ زمین تدریجا بشکل امروز درآید.
جدا شدن کامل قاره افریقا از جنوب اروپا و شکل امروزی شبه جزیره ایتالیا و جزیره سیسیل و برقراری مدیترانه شرقی و مجزاشدن جزایر انگلیس از بقیه خشکی‏ اروپا وجدائی جزایر سیبری جدید از شمال‏آسیا و جزایر ژاپن از مشرق و بعضی از جزایر اندونزی‏ از جنوب‏شرقی این قاره،از جمله تغییراتی است که بعلتهای ذکر شده در طی دوران چهارم‏ انجام شده است.
شاید با همین توضیح مختصر که راجع بتغییرات جغرافیائی سطح زمین از ابتدای‏ دوران چهارم داده شد بتوان دریافت نمود که ارتفاعات و محلهای برجسته‏تر سطح زمین،در پیشرفته‏ترین آبهای این دوران نیز از آب خارج بوده و بهمین جهت است که از طبقات رسوبی‏ «آبرفتی»1جدید برفراز بلندیهای زیاد مثل ارتفاعات البرز و بالای کوههای غربی ایران‏ و مرتفعات سایر نقاط زمین،اثری یافته نمیشود و حتی بعضی از رسوبهای سیلابی و آبرفتی که‏ از اوایل دوران،در پای دامنه ارتفاعات گذاشته شده از اواسط دروان از آب خارج گردیده‏ و برجسته شده‏اند و از همین قبیل است تپه‏های شمال و شمال‏شرقی تهران از یوسف‏آباد تا قلهک‏ و شمال نارمک و تا سرخ‏حصار و هزاردره«جاجرود»که همه از قلوه‏سنگها و ریگها و رستهای‏ درهم سیلابی تشکیل شده و در اوایل دوره ماقبل بشر و یا پیش از آن بالا آمده و طبقات این رسوبها بشکل مورب و غیرافقی،بوضعی که امروز مشاهده میشوند،درآمده است.

طوفان نوح در بیان قرآن

در قرآن از طوفان نوح و طغیان آبی که محل مسکونی قوم او را فرا گرفت،به بیان‏ مختلف یاد شده است و چنانکه گفتیم در سوره هود چگونگی حادثه را بیشتر توضیح فرموده است‏ (1)-طبقات افقی و یا کم‏شیب از شن و ریگ و قلوه‏سنگهای صاف و گردشده که بواسطه‏ آبهای جاری بر سطح زمین گذاشته شده و میشوند مثل زمین تهران،قزوین-کاشان-یزد قم و اغلب شهرها و آبادیهای ایران

در بیان قرآن راجع بطوفان نوح مطلقا غیرطبیعی و غیرعلمی مشاهده نمیشود و از این جهت با مندرجات تورات فرق نمایان دارد.
نکات اساسی که از آیات سوره شریفه هود راجع بچگونگی طوفان دریافت میکنیم از اینقرار است:
1-طغیان آب در طوفان نوح تنها با ازدیاد آبهای آسمانی،بنحوی که در کتاب‏ «سرگرمیهای ریاضی»،(در رد مندرجات مربوط در کتاب مقدس)،نقل شده است نمیباشد. 1جمله«فار التنور»که در آیه 40 از سوره هود مذکور است،جهش آب از زمین را میرساند:
فعل«فار»بمفهوم جهش و پرتاب تا ارتفاع معین است و کلمه مشخص«التنور»حفره‏ راست و نسبتا وسیع و دهانه باز و تقربیا استوانه‏ای شکل و یا نیم مخروطی را میرساند و از جمله‏ «فار التنور»فوران شدید آب نظیر«آب فشان»هائی که امروز در بعضی از نقاط زمین وجود دارند و یا در مواقع معین ظاهر میگردند،فهمیده میشود.
آبهای زیرزمینی و آبهای موجود در ترکیب سنگها،تحت تأثیر گرما و فشارهای زیاد درون زمین تغییراتی پیدا میکنند و فعل و انفعالهائی دارند و از جمله،در محلهای مساعد،باشدت‏ از زمین خارج میشوند.
اینکه در آیه شریفه از اسامی خاصی که در عربی بچشمه‏های طبیعی و یا مصنوعی اطلاق‏ میشود ذکری نشده و کلمه«تنور»را با فعل«فار»بیان فرموده است قابل دقت و توجه است و قاعدتا خروج آبها بوضع چشمه‏های عادی ولو بزرگترین آنها نبوده بلکه باید جهش آب زیاد و تحت فشاری را برای این بیان،در نظر داشت.
خروج آب زیرزمینی در پدیده غیر عادی طوفان نوح را از آیه 44 سوره هود نیز استفاده میکنیم.
(1)-درباب هفتم از سفر پیدایش تورات،در شرح و تاریخ طوفان نوح این جمله‏ فارسی«جمیع چشمه‏های لجه عظیم شکافته شد»خوانده میشود.با آنکه از این جمله مدلول‏ چشمه‏هائی که از زمین خارج میشوند،صحیحا دریافت نمیشود معذالک از یاد مفهوم خاص چشمه‏ که در این جمله ذکر شده است نمیتوان انصراف داشت.اما در کتاب«سرگرمیهای ریاضی» طغیان آب در طوفان نوح را یکسره از نزولات آسمانی گفته و چنانکه در فصل آخر این‏ یادداشت شرح بیشتر داده خواهد شد با حسابهای ریاضی که برمبنای فرضیات غیر واقع کرده‏اند آن حادثه را افسانه‏ای گفته‏اند!
بنا بجمله...
یا ارض ابلعی ماعک.
..که در آیه 44 مذکور است،تقدیر الهی بر این‏ جاری شد که زمین آب متعلق بخود را فروبرد.این همان آبی است که در زمین ذخیره و یا جزء ترکیب سنگهای آن بوده و هنگام طوفان خارج گردیده و اینک بامر خداوند فروبرده میشود و در جای سابق خود قرار میگیرد...
2-در طوفان‏نوح،پیشرفت آبها و فراگیری خشکیها،فقط در حدود دشت و پائین‏ دامنه کوه بوده و هرگز قله ارتفاعات و بلندی برجستگیها را فرا نگرفته است و این امر را از گفتگوئی که میان نوح(ع)و پسرش صورت گرفت و در آیات منعکس است میتوان فهمید: به بیان آیات 42 و 43 از سوره هود(بمتن این آیات رجوع شود)،در موقع توسعه‏ طوفان و بسط طغیان،نوح درحالی‏که با همراهان بر کشتی خود سوار بود،فرزند را ندا میدهد که با وی‏ بکشتی درآید ولی پسر ابا میکند و میگوید،بکوه پناه میبرم و کوه مرا از آب حفظ میکند، و در حین این مکالمه موج پسر را میرباید و از جمله غرق شدگانش میسازد.
از این بیان معلوم میشود در لحظه قبل از غوطه‏وری فرزند نوح که قاعدتا موقع توسعه‏ طغیان بوده،کوه مجاور از آب خارج بوده که فرزند امید پناه بآنجا را داشته است.
ممکن است ادعا شود که بعد از غرقه‏شدن فرزند نوح باز طغیان و طوفان ادامه پیدا کرده‏ بحدی که تمام کوه مجاور و حتی ارتفاعات بلندتر را احاطه نموده است.در پاسخ باید گفت، با آنکه چنین تصریح و یا تلویح در آیات قرآنی وجود ندارد و جمله
«...و کان من المغرقین...»
غوطه‏وری تمام محیط زندگی قوم نوح را میرساند معذالک بنص«...و استوت علی الجودی...» که خاتمه طوفان و استقرار کشتی بر خشکی و یا برجستگی مساعدی را می‏فهماند،کوههای‏ مجاور در منتهای توسعه طغیان از آب خارج بوده است.اگر باز ایراد شود که«جودی»اولین‏ محلی بوده که با فروکش و پائین رفتن سطح آب نمایان شده،و کشتی بر آن مستقر گردیده‏ است باز در جواب باید متذکر شد که در محل اشغال آبهای ساکن رسوبهای کم‏وبیش ضخیم‏ از ریگ و شن و گل‏ولای فرو می‏نشیند.چنین محلها تا مدتی برای لنگر و توقف کشتی هرچند که کوچک باشد،مساعد نیست و نیز تا مدتها آماده برای کشت و زرع و تأمین روزی و سکنای‏ افراد متعددی که باید از کشتی خارج شوند و زندگی را در محیط تازه شروع نمایند نمیباشد.
3-در قرآن هیچ تصریح و توضیحی بر اینکه از تمامی موجودات زنده روی زمین یک‏ جفت در کشتی نوح قرار گرفته باشند نیست:نر و ماده بودن،صفت طبیعی مخصوص کلیه‏ موجودات زنده یعنی حیوانات و گیاهان است.
اگر تعبیر جمله
«..من کل زوجین اثنین...»
از آیه 40 در سوره شریفه هود را مانند نوشته تورات،شامل جمیع جفت‏داران بدانند لازم میآید که سرنشینان کشتی‏نوح را از تمامی‏ موجودات زنده بدانیم و چنین امر،با هر وسعتی که برای کشتی‏نوح متصور باشد،نه عقلا ممکن‏ است و نه از نظر علمی الزام و امکانی دارد،زیرا اکثریت تامه موجودات زنده دریائی هستند و در آب زندگی میکنند و احتیاجی برای حفظ نسل آنها،بفرض عالمگیر بودن طوفان و محاط- بودن تمام سطح زمین در آب،نبوده است.
پس مفهوم جمله منظور از آیه 40،بلا تردید ناظر باجتماع تمامی موجودات زنده در کشتی‏نوح،آنطور که تورات مخدوش تصریح بآن دارد نمیباشد.
انواع بی‏شمار موجوات بری،با آنکه جزء کوچکتری نسبت بحیوانات بحری‏ هستند،نه در دسترس نوح(ع)بوده‏اند و نه امکان حمل دسته‏جمعی آنها بواسطه ناسازگاری‏ محیط زندگی آنها نسبت بهم بوده است مضافا بآنکه برطبق توضیحات فوق،در طغیان آبی که‏ بهنگام طوفان صورت گرفت،همه خشکیهای زمین غوطه‏ور در آب نشده بودند تا احتیاجی بحمل‏ نمونه‏ای از جمیع موجودات زنده بری در کشتی‏نوح،برای نجات نسل آنها باشد.
از تنوین کلمه«کل»و مختصات نحوی جمله
«من کل زوجین اثنین...»
نیز دریافت‏ میشود که زوجهای منتخب در کشتی‏نوح،از حیوانات بری مأنوس و ملازم زندگی انسان و بقول مرحوم ملا فتح الله کاشانی در تفسیر«خلاصة المنهج»«از هر نر و ماده‏ای که نفعی از ایشان‏ متصور باشد»خارج نبوده است.
اما مسئله طوفان‏نوح در بیان کتاب مقدس‏ و استدلالها و نوشته‏های مخالفان و منکران.
دریافتی را که باطلاع فعلی خود در کلمات قرآن و شواهد علمی راجع بچگونگی‏ طوفان نوح و اثر آن داریم و در بالا درباره آن اشاره شده است ما را مطئمن میسازد که حادثه‏ مزبور با آنکه غیرعادی بوده ولی از جمله همان پدیده‏های طبیعی است که مستمرا و یا بطور اتفاق بر سطح زمین تأثیراتی دارند و بیان قرآن در این موضوع هرگز مغایرتی با اصول‏ قطعی علمی ندارد و شواهد زمین‏شناسی هم جز در تأیید آن نمیباشد.
اما آنچه در تورات راجع بحادثه طوفان‏نوح نوشته شده،چنانکه اهل بصیرت و تحقیق میدانند،گفتار خالص الهی نیست تا خالی از خلل باشد و چنانکه در مقدمه این مقاله‏ نیز گفته شد چون مندرجات تورات با تخیلات و تصرفات افراد،آلوده و مغشوش شده است، اعتباری بر آن مترتب نمیباشد و آنانکه باین گفته‏ها استناد میکنند و استدلالهای تخطئه‏آمیز مینمایند،نظری جز سست ساختن مبانی اعتقادی و معنوی مردم ندارند مضافا بآنکه بی‏اطلاعی‏ آنان نسبت به بیان قرآن نیز معلوم بوده و اقلا در تبلیغ نیت فسادانگیز خود،ناآشنائی بگفته‏های‏ قرآن را مصلحت خویش میدانند!
یکی از کتابهائی که در این زمینه اخیرا نوشته شده و در آن با فرضیات و محاسبات غیر واقع،مسئله طوفان‏نوح را افسانه‏ای معرفی کرده است کتاب«سرگرمیهای ریاضی»میباشد که بفارسی نیز ترجمه شده است.
یکی از نویسندگان معتقد و علاقمند که از نوشته‏های بناحق این کتاب ناراحت بوده‏اند قسمتی از مندرجات آنرا به مجله مکتب اسلام فرستاده و خواستار جواب متناسبی برای‏ جلوگیری از گمراهی دیگران شده بودند و دفتر مجله پاسخ آنرا بعهده نگارنده محول‏ داشته‏اند و لذا باستحضار میرساند:
پاسخ بمندرجات کتاب«سرگرمیهای ریاضی»راجع بطوفان‏نوح،کلا و اصولا همان‏ است که در بحث مختصر راجع بکلمات قرآن و دریافتهای علمی زمین‏شناسی فوقا اشاره شده‏ است معذالک برای انطباق هر نوع ایرادی که در کتاب«سرگرمیهای ریاضی»شده با اجزاء مطالب مورد بحث ما توضیح فهرست‏وار ذیل را ضمیمه مینمائیم:
1-طغیان آب در طوفان‏نوح منحصرا مربوط به نزولات جوی نبوده و بنابراین محاسباتی‏ که در کتاب«سرگرمیهای ریاضی»باستناد نوشته کتاب مقدس راجع بمقدار رطوبت جو زمین‏ و تقطیر آن و مقدار آب اقیانوسها شده است پایه‏ای ندارد.
2-طغیان آب در طوفان نوح از جمله تجاوز و توسعه آبهای جاری بر سطح زمین بوده‏ که دشت و دامنه را فراگرفته و هرگز به برجستگیهای بلند و نقاط مرتفع نرسیده است بنابراین‏ تمام حسابهائی که بنا بگفته تورات در کتاب«سرگرمیهای ریاضی»راجع بمحاط شدن تمام‏ سطح زمین حتی قله اورست هیمالیا بزیر آب گردیده تخیل و تصوری بیش نمیباشد.
3-وقتی تمام سطح زمین محاط در آب نباشد بلاشک ادامه و ارتباط زندگی موجودات‏ بری هم منقطع و متوقف نمیشود و بنابراین احتیاجی بحمل یک جفت از تمامی حیوانات بری،برای‏ نجات نسل آنها نخواهد بود و محاسباتی که درباره انتقال اقلا 3500 نوع از پستانداران در یک کشتی و تامین غذای آنها و افسانه‏ای بودن کشتی که بتواند این مقدار از محصولات را با خود ببرد شده است اساسی ندارد.
مضافا بآنکه قسمت عمده از حیات حیوانی در آبها است و بفرض محال که طغیان آب‏ در طوفان‏نوح،فراگیر تمام سطح زمین بوده باشد موجبی برای انهدام حیوانات بحری‏ نبوده و بنابراین گفته تورات راجع باینکه در طوفان نوح«...همه موجوداتی که در تمام‏ سطح زمین بودند نابود شدند و فقط نوح و آنچه با او در کشتی بود باقی ماند...»گفته ناصحیح است‏ و توضیحات و محاسباتی که با استناد باین گفته در کتاب«سرگرمیهای ریاضی»شده است بنیانی ندارد.

مقالات مشابه

بررسي عصمت حضرت نوح(ع) در دايرة المعارف قرآن ليدن

نام نشریهقرآن پژوهي خاورشناسان

نام نویسندهمحمد حسن زمانی, مهدی سازندگی

بررسی مقصود از «ذرّیّة» و «الفلك المشحون» در آیۀ 41 سورۀ یس

نام نشریهآموزه های قرآنی

نام نویسندهکرم سیاوشی, اسماعیل شعبانی کامرانی

الگوی ارتباطی حضرت نوح در قرآن کریم

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهمیثم فرخی, امین امینی صدر

یک نکته تفسیری به نام پسر نوح

نام نشریهرشد آموزش قرآن

نام نویسندهمحمدرضا دهدست

نوح بین القرآن الکریم و بین کتب العهد القدیم

نام نشریهمنبر الاسلام

نام نویسندهبهاءالدین القبانی